قاله ای که چندی پیش از وال استریت ژورنال انتشار یافت، این گونه بیان گشته که «... مدیریت دانش نمرده است، اما به نفس نفس زدن افتاده...»1 معتقدم به این دلیل این اتفاق روی داده که ما آن را از آنچه لازم است بسیار پیچیده تر کرده ایم و نتوانسته ایم نشان دهیم که یک برنامه مدیریت دانش قوی می تواند چه تأثیر مثبت و عظیمی بر موفقیت یک سازمان داشته باشد. برای شرکت هایی که تلاش می کنند در بازارهای بی رحم و رقابتی فعلی پابرجا باقی بمانند، یک برنامه مدیریت دانش مؤثر باید به عنوان یک ابزار حیاتی شناخته شود و به کار برود (نه صرفاً یک بخش اضافی از بروکراسی سازمانی که ها هزینه دربردارد) تا بتواند سازمان ها را در موفقیت و سودآوریشان کمک کند. کتاب های دانشگاهی بی شماری وجود دارد که مدیریت دانش را تعریف می کنند، که اغلب آن ها نامفهوم و مبهم به نظر می رسند. این کتاب مانند بسیاری از کتاب ها دارای پیچیدگی برای توضیح مدیریت دانش نیست، بلکه کتابی کاربردی است که توضیح می دهد چگونه یک تیم در ناسا معنای مدیریت دانش را برای پرسنل این مجموعه تعریف کردند و برنامه ای را به اجرا گذاشتند که حول اصول مهندسی برای سادگی، کارایی و اثربخشی طراحی شده بود. این کتابچه راهنمای نحوه اجرای چنین برنامه ای در هر سازمانی است.مدیریت دانش در ناسا مسیر پر فراز و نشیبی را طی کرده است. این پروژه در سال 2011 زمانی آغاز شد که هیئت مشاوره ایمنی هوافضا (ASAP(1 (شامل یک گروه ویژه از متخصصان بخش های هوایی و فضایی که توسط کنگره برای مشاوره و کمک به مدیریت ناسا در مورد عملیات های هوایی و فضایی بودند) توصیه کرد که ناسا یک مدیر ارشد در حوزه دانش را منصوب نماید. این هیئت در گزارش خود به مدیر ناسا توصیه می کند: «برای اطمینان از شناسایی و ثبت دانش کاربردی ناسا یک واحد مدیریت دانش در آژانس ایجاد کند تا سیاست ها و الزامات لازم برای یکپارچه سازی جذب دانش در برنامه ها و پروژه ها را توسعه دهد»2 ناسا با این توصیه پیش رفت و کارهای زیادی در جمع آوری درس آموخته ها و مطالعات موردی در تمام سطوح آژانس انجام داد. اما در انتشار این دانش بحرانی به ی که در آژانس به آن بیشتر نیاز داشتند، با چالش هایی روبه رو بود. در سال 2014 ASAP در گزارش خود اظهار داشت، «...به شدت تلاش مداوم و همه جانبه در جذب دانش و درس آموخته ها توصیه می شود. همچنین ابزارهای مدرن برای تسهیل این امر وجود دارند که ناسا باید از آن ها استفاده کند. سختگیری در این زمینه (جذب دانش) از این رو حیاتی است که تجربیات مهندسی طی پروژه های مختلف افزایش می یابد، اما این تجربیات در طول زمان از بین می روند.3 طی چند سال، ASAP برنامه مدیریت دانش ناسا را زیر نظر گرفت. اگرچه از کیفیت و میزان دانش جمع آوری شده بسیار تحت تأثیر قرار گرفت، اما همچنان از اینکه این دانش بحرانی به نیروهای کاری در ناسا منتقل نشده بود، ناخرسند بود. در گزارش سال 2016 خود به کنگره، آن ها اظهار داشتند: «امور انجام شده در پاسخ به توصیه های ارائه شده رضایت بخش نبوده است. ASAP همواره تلاش مستمر و مداوم در جذب دانش را توصیه کرده است، به گونه ای که این دانش به شکلی روشن و واضح به راحتی در دسترس باشد. تلاش های اولیه امیدوارکننده به نظر می رسیدند، اما تا به امروز نتوانسته اند به یک فرآیند مؤثر در سطح سازمان منجر شوند.1» آ ن ها مدیریت دانش را برای ناسا در وضعیت قرمز قرار دادند، به این معنی که نگرانی های جدی داشتند و معتقد بودند اقدامات اصلاحی لازم است. مطمئناً این اقدام توجه مدیران سا را به خود جلب می کرد.